• باصدای مردکه میگفت:
  • درناخانوم؟خانوم؟درناخانوم؟.ازحال رفت!کی بود که اسم اونو به خوبی میدونست؟!.آروم چشماشو از هم گشود اولین تصویری که جلوی چشمش بـروزشد،چهره مظلوم وبی تاب الی بودکه وقتی متوجه شد درنا به هوش اومده باخوشحالی بالاپرید ودا:
  • بابایی بیا،بیا خاله درنام به هوش اومده.مهراب چنان باشتاب دروباز کردو وارد اتاق شد که درنا با تعجب سرجاش نشست،دردی پس سرش ییچید دستش را به سرش گرفت که مهراب بانگرانی وصدایی به نسبت ملایم تر از روزهای قبل گفت:
  • سرت دردمیکنه؟.درناکه به شدت ازلحن جدید سرهنگ هنگ کرده بود چیزی نگفت ودرعوض پرسید:
  • اینجاکجاست؟من اینجاچیکارمیکنم؟.الی باشوق شروع کردبه تعریف:
  • اینجاخونه ماست،دیشب که تو توی پارک با اون اقابدجنسا دعوات شد بابایی بغلت.
  • الی برو برا خاله یه لیوان اب بیارباید قرصاشوبخوره!صدای مهراب بودکه ادامه حرفای الی روقطع کرد،درنا لبشوگزید وباصدای ارومی گفت:
  • شرمنده م مزاحمــــتون شدم شما اونجا بودید؟.جــوابی که نگرفت ازپرسش خودش پشیمون شد و سربه زیر انداخت که مهراب گفت:
  • از همون جلوی درسینما دنبالتون بودم!.دیگه چشمای درناگشادتر ازاین نمیشد،سرهنگ مهراب شهابی دنبال اون بود؟چرا اونوقت؟نتونست بیشترازاین دربرابرکنجکاوی که میشه اسمشو فضولی هم گذاشت طاقت بیاره وپرسید:
  • ببخشید،چرا؟.مهراب به خود اومد ظاهرخودشو حفظ کردوبازسردوخشک گفت:
  • ناسلامتی شمااون خلافکارفراری هستیدکه بنده دنبالشم!نباید تحت حفاظت باشید؟.جاخورده بود طاقت چنین پاسخی رودیگه نداشت بادهن بازگفت:
  • یعـ،یعنی مـَ،من با،باید بازداشت،بِـ،بشم؟
  • بله منتظربودم تابه هوش بیایدحالتون که بهترشدتحویلتون میدم تاوقتی که دهن بازنکنیدونگیدخان داداشتون کجاست بازداشت میمونین!.باورود الی بحثشون خاتمه یافت

***

(راوی:دُرنا)

دوروزی میشداسیرقفس سرهنگ شده بودم،باورم نمیشدیعنی واقعاًمنوامروزتحویل میداد؟!ازفکرکردن بهش رعشه ای به تنم افتادخواه ناخواه فکرش آزارم میدادتقصیرمن چی بود؟اصلاًمن کجای این زندگی نقش اصلیموایفاکردم؟همـش بقیه برام تصمیم گرفتن،بابا،کاوه وکامی!حتی واسه ازدواجمم خودم تصمیم گیری نکردم وکاوه نظرداد!اینکه باباوداداشم تو کار قاچاق بودن وراهشون خلاف بودهم تقصیرمن نبود!اینکه تواین خونه وخانواده هم به دنیااومدم مقصرش من نبودم!پس کجای این راهو اشتباه اومدم که رسیدم به این سرهنگ بدخلقِ بدقلق!باصدای در نگاهمو از پنجره گرفتم صداش تو اتاق پیچیدبازبه عمق بدبختیم پی بردم!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عکس|کليپ|عاشقانه| اس ام اس| نرم افزار|جالب و ديدني مجله خبری اینترنتی سرو اسکن پا در تهرن تنهايي در اوج اسمان مجتمع فنی تهران نمایندگی انقلاب آریا اسمعیلی idehmedia دوربین های سایت MiniDvPro بترا (واردات و پخش کلیه قطعات آسانسور ) ریل ،درب ،کابین ،موتور